سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

شیدای تو

 در خیالت بماند که من شیدای تو ام

 زنده ام به نفسی که در هوای تو ام

 من مسکین محتاجم ، گوشه ی چشمی بنما

 معتکف درگاهت ، من گدای تو ام

 خرامان می روی هر صبح و شام،در ره قدمت

 صد جان گر باشد مرا ، من فدای تو ام

 تیر عشقت به دلم ، ز کمان ابروی توست

 با دل خونین ، باز محتاج لبخند رضای تو ام

 پنهان نتوانم کرد ، ملامتم نکن به طعن

 فاش گویم راز دل ، عاشق پنهان و پیدای تو ام

 به تیر ملامت اگر تن رنجور مرا زخم زنی

 به قیمت لحظه ای دیدار ، خواهان این جفای تو ام

 عرض و حال عاجزانه ام را گستاخی مپندار

 که تو بنده نوازی و من خاک پای توام.